این روزها که میگذرد تمامش برایم عصرجمعه شده است
تلخ ونفس گیر!!
بابغضی درگلو
که اگربشکند تاوانش یک عمرزندگیست....
این روزها که میگذرد تمامش برایم عصرجمعه شده است
تلخ ونفس گیر!!
بابغضی درگلو
که اگربشکند تاوانش یک عمرزندگیست....
من دلم میسوزه
برای پسرک گل فروش سرچهارراه
برای رفتگرپیرمحله با آن لباس نارنجی کهنه ورنگ پریده اش
برای دخترهمسایه که عاشق شده است
برای اینترنت که قراره ملی بشه!!!
برای تو,برای خودم
برای خدا که تنها افتاده بین آدما!!
.
.
.
کمی آب به من بدهید دلم میسوزد!